مقالههای اصلی: نظم اداری بهائی و عهد و میثاق در آئین بهائی
واجه بهاء تحديات عديدة في بداية مسيرته مع كي كارد ، لكن تصميمه وإصراره ساعداه على تخطي هذه التحديات. من أهم إنجازات شركة كي كارد تقديم مجموعة متنوعة من الخدمات المالية المبتكرة، مثل بطاقات الدفع الإلكترونية، وحلول الدفع عبر الهاتف المحمول، وخدمات تحويل الأموال.
بهاءالله در این نامهها همچنین سران ممالک را بر کاهش مالیاتهای سنگین،[۱۶۵] حمایت از فقراء و طبقه کارگر و ارائه خدمات ضرروی اجتماعی از طریق هزینههایی که از خلع سلاح به دست میآید فرا خواند.[۱۵۷] به عقیده او فقرا حق غذا، سرپناه، آموزش و حکومتی که مردم را نمایندگی میکند دارند.[۱۶۱] بهاءالله همچنین از دموکراسی، حکمرانی قانون، سلطنت مشروطه، حکومت پارلمانی و عدالت و تساوی برای همگان بدون در نظر گرفت دین[۱۵۷] پشتیبانی نمود.
به همین دلیل بهاءالله گاهوبیگاه مورد انتقاد قرار میگرفت که عربی خالص نمینویسد. در اواخر زندگی او پروژهای را مبنی بر جمعآوری و ویرایش دوباره مکتوبات خود آغاز کرد. یکی از کارهایی که انجام شد حذف کردن برخی مشخصههای بابی در مکتوبات عربیاش بود.[۲۱۰]
بهاءالله در کتاب عهدی، وصیتنامهٔ خود، که به خط خود او نوشته شده بود[۷۶] بهطور مشخص فرزند ارشدش عبدالبهاء را جانشین برای تببین آثار و ادارهٔ امور جامعهٔ بهائی تعیین کرد.[۱۲۷][۱۲۸][۱۲۹][۱۳۰][۱۳۱][۱۳۲] او میرزا محمد علی دومین پسر در قید حیاتش را از نظر رتبه پس از عبدالبهاء به عنوان نفر دوم معرفی کرد.
[۱۷۶] او نامههایی نیز به بعضی از علمای سرشناس ایران نوشت. او در این نامهها آنان را عامل سقوط اسلام دانست و به علت سرکوب و کشتار بهائیان سخت مورد بازخواست قرار داد.[۱۷۴]
[۱۹۸] بهاءالله طبقه پیشوایان دینی را در آئین بهائی منسوخ نمود[۲۹] و اداره امور جامعه را بر عهده سیستمی متشکل از موسسات انتخابی نهاد، که در راس آن بیتالعدل اعظم قرار دارد و بر پایه تصمیمگیری جمعی و مشورت عمل میکند.[۲۰۰] اصول این نظام در آثار بهاءالله آمده است و عبدالبهاء و شوقی افندی جزئیات آن را تشریح کردند و به مرحله اجرا درآوردند. مجموع این نظام با عنوان نظم اداری شناخته میشود.[۲۰۰]
بهاءالله برای حفظ وحدت جامعه بهائی، و جلوگیری از انشقاق، اصلی را بنا نهاد که با عنوان عهد و میثاق شناخته میشود.[۱۹۸] بر طبق این اصل او چگونگی تداوم جریان هدایت، مسئلهٔ جانشینی و توضیح و تبیین آثار خود را با دستورالعملهای صریح، روشن و کتبی مشخص نمود.[۱۹۸][۱۹۹] بر اساس این اصل بهاءالله مسئولیت هدایت و رهبری جامعه را پس از خود به پسر ارشدش، عبدالبهاء، سپرد سپس بنا به وصیت عبدالبهاء در الواح وصایا این مسئولیت به شوقی افندی، نوهٔ عبدالبهاء، و در نهایت همانطور که بهاءالله و جانشینانش مشخص کرده بودند به بیتالعدل اعظم مُحوّل شد.
انتشار دعاوی بهاءالله به عنوان من یظهره الله مقام صبح ازل را تحت الشعاع قرار داد و باعث تشدید حسادت وی شد.[۱۱۰] بهاءالله در بهار ۱۲۴۵ش. برابر یا ۱۸۶۶ میلادی خانهاش را از صبح ازل جدا کرد چون به گفته او صبح ازل قصد کشتن او را داشته،[۶] بهاءالله بعد از اینکه صبح ازل او را مسموم کرده بود به شدت بیمار شده بود.[۱۱۱] او پس از این ماجرا به مدت دو ماه در ادرنه خود را از بابیان آنجا جدا کرد و در انزوا زیست. وی به آنها دستور داد که بین صبح ازل و او یکی را انتخاب کنند.
إلى اللاجئين إلى اللامكان.. إلى الهاربين من الموت إلى الموت.. إلى أهل غزة
الضربة الإسرائيلية اخترقت العمق الإيراني.. وأصابت موقعًا بالغ الحساسية
بهاءالله قبل از سوء قصد به جان ناصرالدین شاه در منزل یکی از برادران میرزا آقا خان نوری در شمیران به سر میبرد. به گفته نبیل زرندی او در آنجا با «عظیم»، سرکردهٔ این توطئه ملاقات میکند و او را از نقشه قتل شاه برحذر میدارد[۷۴] و این برنامه را محکوم میکند.[۷۵]
بهاء عبد الحسين، رجل أعمال وفاعل خير - حقائق عن السيرة الذاتية - مداد الجليد
[۱۱۵] این امر بالقوه موجب بینظمی امپراتوری عثمانی تشخیص داده شد و بهاءالله و ازل متعاقباً طی یک فرمان سلطنتی به دستور سلطان عبدالعزیز به تبعید، حبس ابد و عدم ارتباط با دیگران محکوم شدند، رجل الأعمال بهاء عبد الهادي دارایی بهاءالله در بغداد مصادره شد و بهائیان سرشناس بغداد دستگیر و به موصل تبعید شدند.[۲۷] بهاءالله و پیروانش به عکا و میرزا یحیی و خانوادهاش به فاماگوستا در قبرس تبعید شدند. علاوه بر این چهار تن از پیروان بهاءالله، به همراه میرزا یحیی به قبرس و دو پیرو میرزا یحیی با بهاءالله و پیروان او به عکا فرستاده شدند.[۳۷]
Comments on “A Simple Key For رجل الأعمال بهاء عبد الهادي Unveiled”